زنگار

بر آنچه می ماند

زنگار

بر آنچه می ماند

زنگار

در همین
نگاره ها
نوشته ها
خلاصه می شوم

لینک کوتاه شده ی وبلاگ برای بلاگفایی ها:
http://goo.gl/3ai0e1

طبقه بندی موضوعی

دیشب شریعتی* بوی سیب می داد

جمعه, ۴ آذر ۱۳۹۰، ۱۰:۱۲ ق.ظ
نزدیک بود بهانه ای قرارمان را بهم بریزد اما... انگار همه کنار هم چیده شده بودند، من و تو تکه های آخر پازل بودیم، می دانی کنار هم گذاشتن تکه های آخر، لذت بخش ترین کار دنیاست. گفتی رسیده ای و تنها من مانده ام گفتی آخرین تکه، منم! نمی دانم اشک شوق بود یا... بالاخره کنارت نشستم، حس خوبی بود، این بار لذت بخش ترین، سهم من شده بود. چهره بهم رفته ام ظاهر پازل را حسابی خراب کرده بود؛ دوباره پازل را زیر و رو کردیم. انگار یک جای کار می لنگید، آخر کجا؟ کجای کار را، می دانستم اما گفتنش سخت بود، این را هم بهت گفتم، یادت هست؟ قدم هایمان تند تر می شد، فکر می کردم زودتر می رسیم،آخر مگر جایی هم بود،  برای رفتن؟ انگار همه ی کافه ها بسته بودند، رستوران ها تابلوی "غذا تمام شد"را جلوی در گذاشته بودند. فقط لوکس فروشی های شهر باز بودند، تماشای لوسترهای بزرگ، لاله های روشن و مجسمه هایی که مدت زیادی از تولدشان نمی گذشت... گفتی چقدر خوب حرف رو عوض می کنم اما خب... از جفت و جور نشدن پازل ناراحت بودی یعنی بودیم و دلیل جفت نشدن تکه ها، طبق کتاب های توی کیفت درون گرا بودن من بود! راستی دیشب حق نشستن را از ما سلب کرده بودند، این چشم هایی که حواسشان پرت ما بود! آنقدر گفتی و من سکوت کردم که آخر مجبور به گفتنم کردی. حرف هایم مثل برگ های زرد چنارها-که تنها همراهانمان بودند- ریختند. نگاهم کردی یادت نمی رود، مطمئنم! هر چه بود گفتم، البته اینطور به نظر می رسد! از کیفت سیب سرخی بیرون آوردی بوی سیب دیوانه وار دیوانه ام کرد، با تردید سیب را گرفتم_راستی چرا؟- این سیب ما را به کجا می کشاند؟ فقط بو کشیدم،انگار شهر آرام شده بود و حالا نوبت ما بود که... قطره های باران روی شیشه ی عینکم نورها را پخش می کردند... حس شیطنت وجودمان را گرفته بود اتوبان را بر عکس پیاده رفتیم، یادت هست که چقدر چرندهای پر محتوا گفتیم و خندیدیم؟  روی این صندلی چوبی نشسته ام به شبی که گذشت فکر نمی کنم، تنها ذهنم سراغ سیبی را می گیرد که هنوز  رسالتش را نفهمیده ام! پ.ن: +این ، تمام دیشب نبود! +عکسم نمی آید! +...! *خیابان دکتر شریعتی
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۰۹/۰۴
مجتبا ناطقی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی