یک ماه و چند ساعت است که مرا می شناسد؛ درست از بعدِ دیدارمان در کتاب فروشی.قناری زرد کوچکت در قفس که نه، در کشوی میزم بی قراری می کند،کنار بیست برگ جا مانده بر درخت،توی پاکتی که بوی کاه می دهد،انگار دلش، برای شنیدن های تو تنگ شده است.
مجتبا نوشت:
+عکس: لرستان/فروردین93
+قناری ِ در عکس را با قناری زرد کوچکش چیزی در میان هست..
مجتبا نوشت:
+عکس: لرستان/فروردین93
+قناری ِ در عکس را با قناری زرد کوچکش چیزی در میان هست..