زنگار

بر آنچه می ماند

زنگار

بر آنچه می ماند

زنگار

در همین
نگاره ها
نوشته ها
خلاصه می شوم

لینک کوتاه شده ی وبلاگ برای بلاگفایی ها:
http://goo.gl/3ai0e1

طبقه بندی موضوعی

به کجا فرستمت فکر بی فکر روزهای من؟

يكشنبه, ۶ مرداد ۱۳۹۲، ۰۹:۴۵ ب.ظ
یک بار بالا سمت چپ حالا سمت راست یک لبخندِ دندان نشان، پایین از وسط به چپ از چپ به راست خوب از اینجا به بعد تا هر وقت که خسته شدم دندان هایم را مسواک می کنم. فکر می کنم، به این که دیگر فکر نکنم، همین حالا که دارم به فکر نکردن فکر می کنم... ، نه نمی شود، فکر کردن به فکر نکردن..    باید او را به سفر بفرستم، بار و اساس آن چنانی هم ندارد که دست و پا گیر شوند، یک ساک دستی و وسایل شخصی و نهایتا یک ساندویچ برای شام، می دانید که به غذاهای قطار اعتمادی نیست. همین امشب بلیطش را می خرم، سایت رجا فروش اینترنتی هم دارد، بلیط های تبریز را هم اینترنتی خریدم.    باید او را به سفر بفرستم، سفر خوب است، حال و هوایش را عوض می کند، حتی حال و هوای مرا که منتظرش می نشینم. مهم عوض شدن احوال است حالا موجب مرض شود یا فرح، تفاوت آن چنانی نمی کند. یک روز، یک هفته، یک ماه، اصلا هر وقت که دلتنگ شد برگردد، برگشت با خودش.    باید او را به سفر بفرستم، هر چند که آن قدر به خودم مطمئن نیستم، آخر بعید نیست که با قطار بعدی دنبالش بروم. نه، نمی روم، قول می دهم که نروم، تنهایی برای جفتمان خوب است، این طوری نگاهم نکنید این تنهایی فرق می کند، جدا خوب است.    باید او را بفرستم، خودم بمانم و حوضم، حوضی که ماهی که هیچ، آب هم ندارد. مجتبا نوشت: +عکس:خرداد1392/تهران-تبریز +تا ببینیم که سرانجام چه خواهد بودن/حافظ +کاش توام می شمردی بضی وختا بضی چیزا رو +این گَس مزه ی بنفش4
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۵/۰۶
مجتبا ناطقی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی