خداحافظی با تابستان
جمعه, ۲۶ شهریور ۱۳۹۵، ۱۲:۲۴ ب.ظ
حال که می نویسم، احساس عجیبی دارم.
تابستان 95 با همه ی اذیت و آزارش دارد می رود که برود.
تابستانی با یکهزار و یک ماجرای پر پیچ و خم و سرنوشت ساز.
تابستانی که نمی دانم باید دوستش داشته باشم یا..
خوشحالم که با آغاز پاییز امسال، چند آغاز دیگر را هم خواهم داشت.
آغاز تحصیل در رشته ای که عاشقش نیستم اما خب واقعا دوستش دارم
و آغاز زندگی..
آغاز زندگی تازه ام ..
خیلی خیلی تازه ام..
مجتبا نوشت:
+از تحصیل و زندگی تازه ام خواهم نوشت:)
+عکس از شمعدانی هایی است که پدرم به جان از آن ها نگه داری می کند و من عاشقشان هستم:)
+دلم می خواست تا تابستان نرفته چیزی بنویسم.. هرچند کوتاه :)
۹۵/۰۶/۲۶